کلمه جو
صفحه اصلی

ترش اب

فرهنگ فارسی

( ترش آب ) دهی است از دهستان گل فریز در بخش خوسف شهرستان بیرجند و ۲۵ هزار گزی جنوب خاوری خوسف قرار دارد جلگه گرمسیر است و ۸۹ تن سکنه دارد آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد .

لغت نامه دهخدا

( ترش آب ) ترش آب. [ ت ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پاریز است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان و 100هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و بر سر راه مالرو مقصود به پسوجان قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 300 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و حبوب ، شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنان آنجا از طایفه لری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

ترش آب. [ ت ُ ]( اِخ ) دهی است از دهستان کوشه که در بخش خاش شهرستان زاهدان و 25هزارگزی شمال خاش و 18هزارگزی خاور شوسه زاهدان به خاش قرار دارد. کوهستانی و گرم و معتدل است و 300 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

ترش آب.[ ت ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد و 15هزارگزی خاور دورود و 4هزارگزی شمال راه آهن دورود به اراک قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 160 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آنجا غلات و لبنیات و صیفی است و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

ترش آب. [ ت ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان عربخانه است که در بخش خوسف شهرستان بیرجند و 59هزارگزی شمال باختری خوسف و 12هزارگزی شمال خاوری کسلان قرار دارد. دره ای معتدل است و 215 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

ترش آب. [ ت ُ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گل فریز که در بخش خوسف شهرستان بیرجند و 25هزارگزی جنوب خاوری خوسف قرار دارد. جلگه ای گرمسیر است و 89 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).، ترشاب. [ ت ُ / ت ُ رُ ] ( اِ ) بمعنی مرکبات است که عبارت از نارنج و ترنج و نارنگی و پرتقال و بالنگ و توسرخ و سلطان المرکبات و لیموی ترش و لیموی شیرین و لیموی عمانی و فتاوی و دارابی و امثال آنها باشد. و این کلمه فارسی در هندوستان معمول و گاه ترشه گویند و همین معنی اراده کنند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

ترشاب. [ ت ُ ]( اِخ ) دهی است از دهستان بریاجی که در بخش سردشت شهرستان مهاباد و 4هزارگزی جنوب سردشت و 3هزارگزی شوسه سردشت به مهاباد قرار دارد. کوهستانی و جنگلی و معتدل است و 78 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه سردشت و محصول آنجا غلات و توتون و مازوج و کتیراست. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

ترشاب ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ترشاب (خاش)
ترشاب (دورود)

ترشاب (خاش). ترشاب (خاش)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان سنگان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیتِ آن ۸۵۴ نفر (۱۸۸خانوار) بوده است.

ترشاب (دورود). ترشاب (دورود)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان دورود در استان لرستان ایران است.
این روستا در دهستان حشمت آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۰۳۸ نفر (۲۳۲خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: