کلمه جو
صفحه اصلی

ترغویشته

لغت نامه دهخدا

ترغویشته. [ ] ( اِخ ) قضایی است در ترکیه که از شمال به «یکی بازار» ( ینی بازار = بازار نو )، از مغرب به برانه و ازجنوب غربی به ایپک و از مشرق به مترویجه محدود است.این قضا شامل 62 قریه است. چراگاههای بسیار دارد. سکنه آن 25000 تن است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

ترغویشته. [ ] ( اِخ ) قصبه ای کوچک است در سنجاغ ایپک از ولایت قوصوه.سکنه آن 300 تن است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

ترغویشته . [ ] (اِخ ) قصبه ای کوچک است در سنجاغ ایپک از ولایت قوصوه .سکنه ٔ آن 300 تن است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).


ترغویشته . [ ] (اِخ ) قضایی است در ترکیه که از شمال به «یکی بازار» (ینی بازار = بازار نو)، از مغرب به برانه و ازجنوب غربی به ایپک و از مشرق به مترویجه محدود است .این قضا شامل 62 قریه است . چراگاههای بسیار دارد. سکنه ٔ آن 25000 تن است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).



کلمات دیگر: