( مصدر ) بامداد شدن سپیده دمیدن .
صبح شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صبح شدن. [ ص ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بامداد شدن. روز شدن.
واژه نامه بختیاریکا
روز آویدن به خدا
پیشنهاد کاربران
صبح شدن ، سپیده دمیدن در اصطلاح ترکی می شود "صبح یاریلماق "
قورخوم بودی یار گلمه یه بیردن یاریلا صبح /باغریم یاریلار صبحوم آچیلما سنی تاری!
من از آن می ترسم که معشوقه دیر کند و صبح دمیده شود . ای صبح می ترسم زهره ترک شوم تو را به خدا کمی به من فرصت بده !
( کلیات ترکی شهریار ، بهجت آباد خاطره سی )
قورخوم بودی یار گلمه یه بیردن یاریلا صبح /باغریم یاریلار صبحوم آچیلما سنی تاری!
من از آن می ترسم که معشوقه دیر کند و صبح دمیده شود . ای صبح می ترسم زهره ترک شوم تو را به خدا کمی به من فرصت بده !
( کلیات ترکی شهریار ، بهجت آباد خاطره سی )
کلمات دیگر: