عبدالعظیم فنجان (زادهٔ ۱۹۵۵ میلادی در ناصریه، عراق) شاعر عراقی است.
فنجان، عبدالعظیم (۱۳۸۸). ترجمهٔ فرزدق اسدی. «چون یک درخت می اندیشیم...». فصلنامهٔ تخصصی شعر. پایگاه رسمی انتشارات سورهٔ مهر. شانزدهم (۶۷). بایگانی شده از اصلی در ۱۰ مرداد ۱۳۹۱. از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف نظر شد (کمک)
عبدالعظیم فنجان در سال ۱۹۵۵ در شهر ناصریهٔ عراق متولد گردید. در اواخر دههٔ هشتاد میلادی از عراق خارج شد و سفری طولانی را در تبعیدگاه های گوناگون آغاز کرد که تأثیری ژرف در واژگان و نگرهٔ شعری او بر جای گذاشت. او به هیچ یک از نسل ها و جریان های شعری معاصر عربی و عراقی تعلق ندارد و خود «خارج از دسته» آواز سرمی دهد. اشعار بسیاری از عبدالعظیم فنجان در معتبرترین روزنامه ها و مجلات عربی منتشر شده است و برخی از کارهای او به زبان های مختلفی همچون انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، فارسی و... برگردان شده است. مقالات و پژوهش های فراوانی نیز در خصوص شعر او به چاپ رسیده است. او در زمینه روزنامه نگاری نیز فعالیت می کند و مدتی سردبیری روزنامهٔ «المحور» را بر عهده داشته است.
از فنجان تاکنون دو مجموعه شعر به چاپ رسیده است با نام های: «کیف تفوز بوردة؟» (چگونه برندهٔ یک گل شوی؟) و «أفکر مثل شجرة» (چون یک درخت می اندیشم). همچنین رمانی تحت عنوان «رؤیاساز» و مجموعه شعری به نام «ترانه ای برای به خاک مالیدن جهان» نیز از او در دست انتشار است.
«یک درخت»وقتی کار بریدنش تمام شدمتوجه سایه اش نبودندکه همچنان ایستاده بودبه پشت سر نگاه نکردندوهمچنان سایهٔ گنجشکمیان سایهٔ شاخه هایشجست وخیز می کرد«رود»رود می آیدامواج خود را نمی یابددستی می یابد، پوشیده از آسمان.رود می رودطنین امواج خود را نمی شنودصدای افتادن سنگ ها را در بستر خود می شنودبه گستره ای پهناور می رسدکودکی می بیندکه شن ها را به شنیدن آواز خود فراخوانده است:ای رودای روداین ها بستر و مسیل تو نیستنداین هاخطوط دست های من اند!«سرگردانی»مردی از نردبانی بالا می رودو بر شانهٔ خود، نردبانی داردکه مردی دیگر، از آن بالا می روددر انتهای هر نردباننردبان هایی ستکه مردانی از آن ها بالا می روندو بر شانهٔ خودنردبان هایی دارندنردبان ها، به نردبان ها منتهی می شوندسرگردانی، به سرگردانیو امیدبه لغزشگاه...
فنجان، عبدالعظیم (۱۳۸۸). ترجمهٔ فرزدق اسدی. «چون یک درخت می اندیشیم...». فصلنامهٔ تخصصی شعر. پایگاه رسمی انتشارات سورهٔ مهر. شانزدهم (۶۷). بایگانی شده از اصلی در ۱۰ مرداد ۱۳۹۱. از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف نظر شد (کمک)
عبدالعظیم فنجان در سال ۱۹۵۵ در شهر ناصریهٔ عراق متولد گردید. در اواخر دههٔ هشتاد میلادی از عراق خارج شد و سفری طولانی را در تبعیدگاه های گوناگون آغاز کرد که تأثیری ژرف در واژگان و نگرهٔ شعری او بر جای گذاشت. او به هیچ یک از نسل ها و جریان های شعری معاصر عربی و عراقی تعلق ندارد و خود «خارج از دسته» آواز سرمی دهد. اشعار بسیاری از عبدالعظیم فنجان در معتبرترین روزنامه ها و مجلات عربی منتشر شده است و برخی از کارهای او به زبان های مختلفی همچون انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، فارسی و... برگردان شده است. مقالات و پژوهش های فراوانی نیز در خصوص شعر او به چاپ رسیده است. او در زمینه روزنامه نگاری نیز فعالیت می کند و مدتی سردبیری روزنامهٔ «المحور» را بر عهده داشته است.
از فنجان تاکنون دو مجموعه شعر به چاپ رسیده است با نام های: «کیف تفوز بوردة؟» (چگونه برندهٔ یک گل شوی؟) و «أفکر مثل شجرة» (چون یک درخت می اندیشم). همچنین رمانی تحت عنوان «رؤیاساز» و مجموعه شعری به نام «ترانه ای برای به خاک مالیدن جهان» نیز از او در دست انتشار است.
«یک درخت»وقتی کار بریدنش تمام شدمتوجه سایه اش نبودندکه همچنان ایستاده بودبه پشت سر نگاه نکردندوهمچنان سایهٔ گنجشکمیان سایهٔ شاخه هایشجست وخیز می کرد«رود»رود می آیدامواج خود را نمی یابددستی می یابد، پوشیده از آسمان.رود می رودطنین امواج خود را نمی شنودصدای افتادن سنگ ها را در بستر خود می شنودبه گستره ای پهناور می رسدکودکی می بیندکه شن ها را به شنیدن آواز خود فراخوانده است:ای رودای روداین ها بستر و مسیل تو نیستنداین هاخطوط دست های من اند!«سرگردانی»مردی از نردبانی بالا می رودو بر شانهٔ خود، نردبانی داردکه مردی دیگر، از آن بالا می روددر انتهای هر نردباننردبان هایی ستکه مردانی از آن ها بالا می روندو بر شانهٔ خودنردبان هایی دارندنردبان ها، به نردبان ها منتهی می شوندسرگردانی، به سرگردانیو امیدبه لغزشگاه...
wiki: عبدالعظیم فنجان