کلمه جو
صفحه اصلی

شاخ به شاخ شدن

فرهنگ معین

(بِ. شُ دَ ) (مص ل . ) مجادله کردن ، دست به یقه شدن .

لغت نامه دهخدا

شاخ به شاخ شدن . [ ب ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) با کسی ؛ معارضه ومجادله خاصه با قوی تر از خود کردن . (امثال و حکم دهخدا). مناطحت . شاخ بهم بند شدن . شاخ بهم گیر کردن .


واژه نامه بختیاریکا

دو سره آویدِن

پیشنهاد کاربران

شاخ بند شدن. [ ب َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) شاخ بهم بند شدن، کنایه از شاخ به شاخ شدن. رجوع به شاخ به شاخ شدن شود.

معنی اصطلاح - > شاخ به شاخ شدن؛ سرِشاخ شدن

1 - دعوا / مرافعه کردن؛ با کسی دست به گریبان شدن
2 - ( تنها درمورد �شاخ به شاخ شدن� ) : تصادف دو خودرو از روبرو
مثال:
1 - از یک طرف الخناس های. . . و از طرف دیگر گوسفندهای ناراضی. . . شاخ به شاخ شدند و کنسرت ناهنجاری راه انداختند.
( ولنگاری – صادق هدایت )

- این دوتا سرِ هر چیز بی اهمیتی با هم سرِشاخ می شن.
2 - شاخ به شاخ شدن پاترول و پراید سه کشته و یک مجروح به جا گذاشت.
( خبرگزاری ایسنا، 28 آذر 1396 )

take the bull by the horns


کلمات دیگر: