کلمه جو
صفحه اصلی

ظلول

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع ظل سایه ها .
روز گذاشتن . همه روز کاری کردن .

فرهنگ معین

(ظُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ظل ، سایه ها.

لغت نامه دهخدا

ظلول. [ ظُ ] ( ع اِ ) ج ِ ظِل .

ظلول. [ ظُ ] ( ع مص ) ظَل . روز گذاشتن. همه روز کاری کردن. ( تاج المصادر بیهقی ): ظَل َّ نهاره یفعل کذا؛ یعنی تمام روز چنین میکند، و کذا ظَل َّ لیله یفعل کذا.

ظلول . [ ظُ ] (ع اِ) ج ِ ظِل ّ.


ظلول . [ ظُ ] (ع مص ) ظَل ّ. روز گذاشتن . همه روز کاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ): ظَل َّ نهاره یفعل کذا؛ یعنی تمام روز چنین میکند، و کذا ظَل َّ لیله یفعل کذا.



کلمات دیگر: