حکایت صوت آب آنگاه که چیزی چون ماهی در آن طپد .
شاپ و شوپ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاپ و شوپ. [ پ ُ ] ( اِ صوت ، از اتباع ) حکایت صوت آب آنگاه که چیزی چون ماهی در آن طپد :
پندارد او بهایم پندارد این بهوپم
غافل که در میانه سر گرم شاپ و شوپم ؟
پندارد او بهایم پندارد این بهوپم
غافل که در میانه سر گرم شاپ و شوپم ؟
فرهنگ عمید
صدای آب هنگامی که کسی در آن دست وپا بزند، شلپ شلوپ.
کلمات دیگر: