کلمه جو
صفحه اصلی

ساچی

فرهنگ فارسی

( صفت ) سفید سپید بیاض .

فرهنگ معین

(ص . ) سفید.

لغت نامه دهخدا

ساچی. ( ص ) سپید.( برهان ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( شعوری ج 2 ص 81 ). در سنسکریت شوچی. ( فرهنگ نظام ) :
پسته تنگ تو در هوای سرشکم
شکّر ساچی است در گلاب سرشته.
سیف الدین اسفرنگ ( از جهانگیری ، شعوری ، انجمن آرا، آنندراج ).

فرهنگ عمید

سفید، سپید.

جدول کلمات

سفید


کلمات دیگر: