کلمه جو
صفحه اصلی

پهر

فرهنگ فارسی

( اسم ) یک حصه از چهار حص. روز و چهار حص. شب ( بیشتر در هندوستان متداول است ) بهر
نام رودی در سند

لغت نامه دهخدا

پهر. [ پ ُ ] ( اِ ) مدرسه جهودان. دبستان یهودان. ( برهان ).

پهر. [ پ َ ] ( اِ ) یک حصه از چهار حصه روز و چهار حصه شب و بیشتر در تداول مردم هندوستان باشد. ( از برهان ). بهر :
چو پهری ز تیره شب اندر چمید
که آن نام در پیش یزدان خمید.
فردوسی ( از جهانگیری ).

پهر. ( اِخ ) نام رودی در سند. رجوع به پهن شود. ( مجمل التواریخ والقصص ص 107 ).

پهر. (اِخ ) نام رودی در سند. رجوع به پهن شود. (مجمل التواریخ والقصص ص 107).


پهر. [ پ َ ] (اِ) یک حصه از چهار حصه ٔ روز و چهار حصه ٔ شب و بیشتر در تداول مردم هندوستان باشد. (از برهان ). بهر :
چو پهری ز تیره شب اندر چمید
که آن نام در پیش یزدان خمید.

فردوسی (از جهانگیری ).



پهر. [ پ ُ ] (اِ) مدرسه ٔ جهودان . دبستان یهودان . (برهان ).


فرهنگ عمید

۱. حصه، برخ.
۲. یک حصه از چهار حصۀ روز یا شب.

واژه نامه بختیاریکا

( پَهر ) هَرَس؛ پختار؛ پرداخت


کلمات دیگر: