جنبش زیر و زبر شدگی ملخ
همشه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( همشة ) همشة. [ هََ ش َ ] ( ع اِمص ) جنبش. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || زیروزبرشدگی ملخ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || پیش وپس رفتگی مردم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به هَمْش شود.
همشة. [ هََ ش َ ] (ع اِمص ) جنبش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زیروزبرشدگی ملخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پیش وپس رفتگی مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به هَمْش شود.
گویش مازنی
/hameshe/ همیشه – دایم – پیوسته
همیشه – دایم – پیوسته
کلمات دیگر: