اضمحلال. [ اِ م ِ ] ( ع مص ) نیست شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( زوزنی ) ( مجمل اللغة ). نیست شدن و نابود شدن. ( مؤید الفضلا ). رفتن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ناپدید شدن. برافتادن. برافتادگی. فنا و نیستی. ذهاب و انحلال و تلاشی. ( از اقرب الموارد ). || گشاده و پریشان شدن ابر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). انقشاع ابر. تقشع. ( از اقرب الموارد ). اضمحنان. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به اضمحنان شود.