( اسم ) گیاهی است از تیر. سوسنی ها و از دست. اسمیلاسه که دارای گلهای نارنجی رنگ و معطر زیبایی است بهمین جهت در باغها و پارکها بعنوان گیاهی زینتی کشت میشود. این گیاه در سر تا سر جنگلهای شمالی ایران فراوان است تلم چلم مازرا ویچ کرویچ زن کیش زن کش زرگن غارالارض دفنه اسکندریهغاراسکندریه انبوب الراعی .
همیشک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
همیشک. [ هََ ش َ ] ( اِ ) نامی است که در نور و کجور به نوعی درخت دهند و در مازندران قَلَم ( به فتح اول و ثانی ) و در گرگان چلم و در رامیان مازرا گویندو در نقاط مختلف گیلان نامهای دیگر بر آن نهاده اند. بوته ای زینتی است که همیشه سبز است. اردشیرجان. حی العالم. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به همیشک جوان شود.
گویش مازنی
/hamishek/ همیشه – همواره & همیشک، گیاهی از تیره ی آلاله
همیشه – همواره
همیشک،گیاهی از تیره ی آلاله
کلمات دیگر: