کلمه جو
صفحه اصلی

اسیاب کردن

فارسی به انگلیسی

grind

فارسی به عربی

حصباء , طاحونة , طحن

مترادف و متضاد

grind (فعل)
خرد کردن، ساییدن، اذیت کردن، کوبیدن، سابیدن، سخت کار کردن، اسیاب کردن، تیز کردن، اسیاب شدن

mill (فعل)
اسیاب کردن، عمل اسیاب کردن، کنگره دار کردن

grit (فعل)
ازردن، اسیاب کردن

واژه نامه بختیاریکا

( آسیاب کردن ) اَردِن

پیشنهاد کاربران

سابیدن


کلمات دیگر: