کلمه جو
صفحه اصلی

تق

فارسی به انگلیسی

clack, click, rap

فرهنگ معین

(تَ یا تِ قّ ) (ص . ) صدایی که از شکستن چیزی یا برخورد دو جسم سخت یا افتادن جسمی به وجود می آید. ، ~و لق الف - نیمه تعطیل . ب - زهوار دررفته ، فرسوده . ، ~ ِ ~چیزی درآمدن الف - صدای چیزی درآمدن . ب - افشا شدن امری نهانی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَقِ: نگه داری(جزمش به دلیل شرط شدن برای جمله بعدی است)
ریشه کلمه:
وقی (۲۵۸ بار)

گویش مازنی

/tagh/ اندازه - حدس گمان ۳بوته ی کدو، خیار و غیره ۴ریشه – اصل & از اصوات(صدای شکستن و ترک خوردن) & داغداغان & صدای افتادن و یا شکستن چیزی

۱اندازه ۲حدس گمان ۳بوته ی کدو،خیار و غیره ۴ریشه – اصل


از اصوات(صدای شکستن و ترک خوردن)


داغداغان


صدای افتادن و یا شکستن چیزی


واژه نامه بختیاریکا

( تَق (تَک) ) آوای برخورد دو جسم

پیشنهاد کاربران

تق و توق کردن ( tagho tugh kardan ) :سر و صدا به راه انداختن یا تق تق کردن بی جهت

تَق تَق: ( اسم صوت ) صدایی که از برخورد دو چیز به هم ایجاد می شود، صدای کوفتن در، در اصل دق دق.


تق:[ اصطلاح توییتر] به خلاصۀ عبارت "توییت قبلی" می گویند. مثلاً وقتی توییتی زده می شود و بعد می خواهید به توییت قبلی ارجاع بدهید، می نویسید #تق.


کلمات دیگر: