در یا زمین سخت .
ولاج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ولاج. [ وَل ْ لا ] ( ع ص ) بسیار درآینده. کثیرالدخول. ( از اقرب الموارد ).
- خراج ولاج ، ولاج بن خراج ؛ کنایه از کثرت طواف و سعی است. ( اقرب الموارد ).
ولاج. [ وِ ] ( ع اِ ) در. || زمین سخت. || وادی. ج ، وُلُج ( اقرب الموارد )، وُلوج.
- خراج ولاج ، ولاج بن خراج ؛ کنایه از کثرت طواف و سعی است. ( اقرب الموارد ).
ولاج. [ وِ ] ( ع اِ ) در. || زمین سخت. || وادی. ج ، وُلُج ( اقرب الموارد )، وُلوج.
ولاج . [ وَل ْ لا ] (ع ص ) بسیار درآینده . کثیرالدخول . (از اقرب الموارد).
- خراج ولاج ، ولاج بن خراج ؛ کنایه از کثرت طواف و سعی است . (اقرب الموارد).
ولاج . [ وِ ] (ع اِ) در. || زمین سخت . || وادی . ج ، وُلُج (اقرب الموارد)، وُلوج .
گویش مازنی
/velaaj/ عروسی کم سن و سال - ایام عروسی
۱عروسی کم سن و سال ۲ایام عروسی
کلمات دیگر: