کلمه جو
صفحه اصلی

نعاء

لغت نامه دهخدا

نعاء. [ ن ُ ] ( ع اِ ) آواز گربه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( منتهی الارب ). || ( مص ) بانگ کردن گربه.( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ).

نعاء. [ ن َ ءِ ] ( ع اِ فعل ) اسم فعل است برای امر به معنی انع. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). گویند: نعاء فلان ؛ یعنی بده خبر مرگ فلان را و آشکار کن خبر فوت او را . ( از ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

نعاء. [ ن َ ءِ ] (ع اِ فعل ) اسم فعل است برای امر به معنی انع. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). گویند: نعاء فلان ؛ یعنی بده خبر مرگ فلان را و آشکار کن خبر فوت او را . (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (اقرب الموارد) (از المنجد).


نعاء. [ ن ُ ] (ع اِ) آواز گربه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (منتهی الارب ). || (مص ) بانگ کردن گربه .(از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از المنجد).



کلمات دیگر: