نعارة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) در تلفظ عوام عرب : نَعّارَة. مشربه . (از المنجد). رجوع به نَعّارَة شود.
نعاره
لغت نامه دهخدا
( نعارة ) نعارة. [ ن َ رَ ] ( ع اِ ) در تلفظ عوام عرب : نَعّارَة. مشربه. ( از المنجد ). رجوع به نَعّارَة شود.
نعارة. [ ن َ ع ْ عا رَ ] ( ع ص ) تأنیث نعار. رجوع به نَعّار شود. || زن بابانگ پلیدزبان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صخّابه فاحشه.( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اِ ) مشربه ای سفالین است که چون از آن نوشند بانگ کند . ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
نعارة. [ ن َ ع ْ عا رَ ] ( ع ص ) تأنیث نعار. رجوع به نَعّار شود. || زن بابانگ پلیدزبان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صخّابه فاحشه.( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اِ ) مشربه ای سفالین است که چون از آن نوشند بانگ کند . ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
نعارة. [ ن َ ع ْ عا رَ ] (ع ص ) تأنیث نعار. رجوع به نَعّار شود. || زن بابانگ پلیدزبان . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صخّابه ٔ فاحشه .(اقرب الموارد) (المنجد). || (اِ) مشربه ای سفالین است که چون از آن نوشند بانگ کند . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
کلمات دیگر: