نعره زدن
نعره کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نعره کردن. [ ن َ رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نعره زدن :
مست ناز من به سوی صومعه بگذشت دوش
دید صوفی جلوه قد نعره مستانه کرد.
مست ناز من به سوی صومعه بگذشت دوش
دید صوفی جلوه قد نعره مستانه کرد.
نصیرای بدخشانی ( آنندراج ).
کلمات دیگر: