پر از نظر . پر از نگاه . سراپا نگاه .
نظرستان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نظرستان. [ ن َ ظَ رِ ] ( اِ مرکب ) پر از نظر. پر از نگاه. سراپا نگاه :
خویش را خوانم از ارباب نظر می رسدم
دیده از شوق تماشا نظرستان گشته ست.
خویش را خوانم از ارباب نظر می رسدم
دیده از شوق تماشا نظرستان گشته ست.
ظهوری ( آنندراج ).
کلمات دیگر: