کلمه جو
صفحه اصلی

محاطب

لغت نامه دهخدا

محاطب . [ م ُ طِ ] (ع ص ) شتری که خار خشک خورد. (آنندراج ). رجوع به محاطبة شود.


محاطب. [ م َ طِ ] ( ع اِ ) ج ِ محطب. ( دهار ).

محاطب. [ م ُ طِ ] ( ع ص ) شتری که خار خشک خورد. ( آنندراج ). رجوع به محاطبة شود.

محاطب . [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ محطب . (دهار).



کلمات دیگر: