سیه نامه. [ ی َه ْ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم فاسق ، فاجر، گنهکار و بدکاره. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث ) :
مگر کین سیه نامه بی صفا
بدوزخ رود لعنت اندر قفا.
که در نامه جای نوشتن نماند.
که پیش از خطش روی گردد سیاه.
ز ناپاکی ابلیس از وی خجل.
مگر کین سیه نامه بی صفا
بدوزخ رود لعنت اندر قفا.
سعدی.
سیه نامه چندان تنعم براندکه در نامه جای نوشتن نماند.
سعدی.
سیه نامه تر زآن مخنث مخواه که پیش از خطش روی گردد سیاه.
سعدی.
دلیری سیه نامه سخت دل ز ناپاکی ابلیس از وی خجل.
سعدی.
|| ( اِ مرکب ) نامه سیاه. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به سیاه نامه شود.