مصدر دیگر است برای خلافت ایستادن بجای کسی که از پیش تو بوده باشد .
خلیفی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خلیفی. [ خ ِل ْ لی فا ] ( ع مص ) مصدر دیگر است برای خلافت. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). ایستادن بجای کسی که از پیش تو بوده باشد. ( تاج المصادر بیهقی ).
دانشنامه عمومی
خلیفی نام روستایی کوچک از توابع بخش گله دار در شهرستان مهر در جنوب استان فارس در جنوب ایران واقع شده است.
بخشایش، محمد نور ، (دیوان محیا) ، ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، تهران: چاپ اول، ۱۳۷۳ خورشیدی.
بخشایش، محمد نور ، (دیوان محیا) ، ناشر: شرکت انتشارات جهان معاصر، تهران: چاپ اول، ۱۳۷۳ خورشیدی.
wiki: خلیفی
پیشنهاد کاربران
جانشین
کلمات دیگر: