پیمان شکستن به پیمان خود رفتار کردن
خلف عهد کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خلف عهد کردن. [ خ ُ ف ِ ع َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیمان شکستن. به پیمان خود رفتار نکردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
از سر قول خود برگشتن
زیر قول زدن
از سر قول خود برگشتن
زیر قول زدن
کلمات دیگر: