راماکریشنا کسی است که شاید بتوان گفت او سرسلسله بسیاری از مکاتب معنوی هند امروز به شمار می رود. راماکریشنا برای اغلب کسانی که در درک تنگاتنگی با وی قرار داشتند فردی اسرارآمیز بود. در یک خانواده فقیر برهمنی در منطقه ای روستایی در بنگال هندوستان متولد گردید. او راهب معبدی شد که به ایزدبانو کالی اختصاص داشت و تحت تأثیر یک رشته سنتهای اصیل بنگالی بود. راماکریشنا ادیان دیگر، به ویژه اسلام و مسیحیت را تجربه کرد و گفت که همه آن ها منجر به همان خدا است. سامادی یا تجربه یگانگی با هستی.
Gupta, Mahendranath ("M.") (2001). Sri Ramakrishna Kathamrita. Sri Ma Trust. ISBN 978-81-88343-00-3.
Legacy of Service, Vivekananda (2006). Oxford University Press. ISBN 978-0195673883.
Saradananda, Swami (2003). Sri Ramakrishna. ISBN 978-0-916356-81-1.
راماکریشنا در ۱۸ فوریه سال ۱۸۳۶ میلادی در روستای کامارپوکار درغرب بنگال به دنیا آمد. او خانواده ای فقیر اما مؤمن ارتودوکس برهمن داشت. محل تولد وی در کامارپوکار دور از راه آهن و زرق و برق های امروزی و پر از شالیزارهای برنج و مزارع و نخل های بلند قامت و همچنین چند دریاچه بود. پیروان راماکریشنا تجربه ای فراطبیعی را به نقل از پدر وی دربارهٔ تولد او بیان می کنند. پدر او نقل می کند که در یک رؤیا در گایا دیده که در آن خداوند ویشنو گفت: به عنوان پسر وی به دنیا خواهد آمد. خودریام (Khudriam) پدر راما کریشنا در یک خانواده با ایمان و دیندار به دنیا آمد. او مردی درست، شجاع و فداکار بود به عبادت خدا می پرداخت و خود را کاملاً تسلیم ارادهٔ الهی نموده بود. همسرش چاندرا دوی (Chandara Devi) نیز زنی ساده و با ایمان بود. در ۱۸ فوریه ۱۸۳۶ از چاندرا دوی پسری متولد شد که او را گادادهار (Ghadadhar) نامیدند همان که بعدها به نام فرزند کالی یا شری راما کریشنا شهرت یافت. راماکریشنا طبیعی به دنیا آمده و طبیعی رشد کرد. هیچ گزارش خاصی از بیماری در زمان کودکی وی وجود ندارد. رفتار او دلیر و بی باک، و درستکار بود. هر کس چه زن و چه مرد در آن روستای کوچک نسبت به او احساس محبت می کرد و به گونه ای از مشارکت در کارها با او استقبال می کردند. هنگامی که اعضاء خانواده به انجام فرایض دینی، مراقبه یا خواندن آوازهای روحانی می پرداختند، بطور خاصی از خود بیخود می شد. در طی این دوران رویاهای مختلفی برای وی به وقوع پیوست با این وجود به یک رفتار و خلق و خوی طبیعی همراه با شادابی، سر زندگی و فرمانبری ادامه می داد رفته رفته او توانست بر حالات معنوی خود تسلط بیشتری یابد گادادهار پسری باهوش بود اما از مطالعهٔ کتاب و خصوصاً آموختن ریاضی بیزار و در عوض کفایت خود را در آموختن زبان، موسیقی و خواندن آواز نشان می داد. او در مقابل مرگ رفتاری طبیعی داشت حتی هنگامی که پدر خود را در کودکی از دست داد. راماکریشنا به مدت ۱۲ سال مشغول تحصیل در مدرسه عادی در روستا بود و بعد ازتحصیلات سنتی گفت که به این نوع آموزش و پرورش علاقه ندارد و آن را رها کرد.
در هفت سالگی، یک روز هنگام عبور از یک مزرعه شلتوک، غرق در تماشای صحنهٔ زیبای پرواز دسته یی از لک لکهای سفید و متحدالشکل در فضای میان ابرهای سیاه و خاکستری رنگ و تضاد رنگی ناشی از آن بود. این صحنه آن چنان وی را مجذوب خود ساخته بود که آگاهی بیرونی خود را از دست داد و بی هوش گردید. وی را با همان وضعیت به خانه منتقل کردند. رفته رفته به طور طبیعی آگاهی خود را بدست آورد. یک بار دیگر نیز در ۸ سالگی هنگام رفتن به سوی معبد ویسالاکشمی در آنور، همانند دفعهٔ قبل آگاهی خود را از دست داد. در آستانهٔ جوانی هیچ نشانی از بیماری فیزیکی و ذهنی در وی نبود بلکه بر عکس بسیار با استعداد و از حافظهٔ خوبی برخوردار بود به گونه یی که می توانست با ترکیب موسیقی و کلام به خواندن و نواختن آنچه که فقط یک بار شنیده بود بپردازد. با گذشت زمان خواسته های درونی او شکل محکم تری به خود گرفت و بر این عقیده که در پس شکل ظاهری زندگی معنای عمیق تری نهفته است تأکید داشت او می گفت تنها شناخت خدا هدف این زندگی است و جمع آوری پول و خوشگذرانی تنها تلف نمودن وقت است. خلوت گزینی، تفکر در طبیعت و میل شدید به شناخت مراتب عالی از ویژگی های او بود. در ۱۸۵۲ اوضاع مالی خانواده بسیار بد شده بود و برادر بزرگتر راما کریشنا همراه با او برای انجام کار که خدمت در معبد کالی واقع در داکنیشوا بود به آنجا رفتند. راما کریشنا عبادت خدا را در آن معبد آغاز نموده و هر روز بر شدت و عمق آن می افزود. او عبادت خود را برای یافتن تجربیات دینی بیشتر ادامه می داد و می خواست بداند حقیقت دیگر ادیان چیست؟ از این زمان به طور غریبی معلم هایی از ادیان مختلف با آموزش های خود در سر راه وی قرار می گرفتند. راماکریشنا در این سال ها علاوه بر هندوئیزم به تجربه مسیحیت و اسلام نیز پرداخت. تجربهٔ او در اسلام به گونه یی بود که علاوه بر انجام ذکر الله، خواندن نماز و پوشیدن لباس های مسلمانان به خوردن غذاهای مسلمانان که شامل گوشت نیز بود می پرداخت.
در سال ۱۸۵۵ به عنوان کشیش معبد کالی منصوب شد. کالی معبد ساخته شده توسط رانی که یک زن ثروتمند اهل کلکته است که متعلق به جامعه kaivarta می باشد.
Gupta, Mahendranath ("M.") (2001). Sri Ramakrishna Kathamrita. Sri Ma Trust. ISBN 978-81-88343-00-3.
Legacy of Service, Vivekananda (2006). Oxford University Press. ISBN 978-0195673883.
Saradananda, Swami (2003). Sri Ramakrishna. ISBN 978-0-916356-81-1.
راماکریشنا در ۱۸ فوریه سال ۱۸۳۶ میلادی در روستای کامارپوکار درغرب بنگال به دنیا آمد. او خانواده ای فقیر اما مؤمن ارتودوکس برهمن داشت. محل تولد وی در کامارپوکار دور از راه آهن و زرق و برق های امروزی و پر از شالیزارهای برنج و مزارع و نخل های بلند قامت و همچنین چند دریاچه بود. پیروان راماکریشنا تجربه ای فراطبیعی را به نقل از پدر وی دربارهٔ تولد او بیان می کنند. پدر او نقل می کند که در یک رؤیا در گایا دیده که در آن خداوند ویشنو گفت: به عنوان پسر وی به دنیا خواهد آمد. خودریام (Khudriam) پدر راما کریشنا در یک خانواده با ایمان و دیندار به دنیا آمد. او مردی درست، شجاع و فداکار بود به عبادت خدا می پرداخت و خود را کاملاً تسلیم ارادهٔ الهی نموده بود. همسرش چاندرا دوی (Chandara Devi) نیز زنی ساده و با ایمان بود. در ۱۸ فوریه ۱۸۳۶ از چاندرا دوی پسری متولد شد که او را گادادهار (Ghadadhar) نامیدند همان که بعدها به نام فرزند کالی یا شری راما کریشنا شهرت یافت. راماکریشنا طبیعی به دنیا آمده و طبیعی رشد کرد. هیچ گزارش خاصی از بیماری در زمان کودکی وی وجود ندارد. رفتار او دلیر و بی باک، و درستکار بود. هر کس چه زن و چه مرد در آن روستای کوچک نسبت به او احساس محبت می کرد و به گونه ای از مشارکت در کارها با او استقبال می کردند. هنگامی که اعضاء خانواده به انجام فرایض دینی، مراقبه یا خواندن آوازهای روحانی می پرداختند، بطور خاصی از خود بیخود می شد. در طی این دوران رویاهای مختلفی برای وی به وقوع پیوست با این وجود به یک رفتار و خلق و خوی طبیعی همراه با شادابی، سر زندگی و فرمانبری ادامه می داد رفته رفته او توانست بر حالات معنوی خود تسلط بیشتری یابد گادادهار پسری باهوش بود اما از مطالعهٔ کتاب و خصوصاً آموختن ریاضی بیزار و در عوض کفایت خود را در آموختن زبان، موسیقی و خواندن آواز نشان می داد. او در مقابل مرگ رفتاری طبیعی داشت حتی هنگامی که پدر خود را در کودکی از دست داد. راماکریشنا به مدت ۱۲ سال مشغول تحصیل در مدرسه عادی در روستا بود و بعد ازتحصیلات سنتی گفت که به این نوع آموزش و پرورش علاقه ندارد و آن را رها کرد.
در هفت سالگی، یک روز هنگام عبور از یک مزرعه شلتوک، غرق در تماشای صحنهٔ زیبای پرواز دسته یی از لک لکهای سفید و متحدالشکل در فضای میان ابرهای سیاه و خاکستری رنگ و تضاد رنگی ناشی از آن بود. این صحنه آن چنان وی را مجذوب خود ساخته بود که آگاهی بیرونی خود را از دست داد و بی هوش گردید. وی را با همان وضعیت به خانه منتقل کردند. رفته رفته به طور طبیعی آگاهی خود را بدست آورد. یک بار دیگر نیز در ۸ سالگی هنگام رفتن به سوی معبد ویسالاکشمی در آنور، همانند دفعهٔ قبل آگاهی خود را از دست داد. در آستانهٔ جوانی هیچ نشانی از بیماری فیزیکی و ذهنی در وی نبود بلکه بر عکس بسیار با استعداد و از حافظهٔ خوبی برخوردار بود به گونه یی که می توانست با ترکیب موسیقی و کلام به خواندن و نواختن آنچه که فقط یک بار شنیده بود بپردازد. با گذشت زمان خواسته های درونی او شکل محکم تری به خود گرفت و بر این عقیده که در پس شکل ظاهری زندگی معنای عمیق تری نهفته است تأکید داشت او می گفت تنها شناخت خدا هدف این زندگی است و جمع آوری پول و خوشگذرانی تنها تلف نمودن وقت است. خلوت گزینی، تفکر در طبیعت و میل شدید به شناخت مراتب عالی از ویژگی های او بود. در ۱۸۵۲ اوضاع مالی خانواده بسیار بد شده بود و برادر بزرگتر راما کریشنا همراه با او برای انجام کار که خدمت در معبد کالی واقع در داکنیشوا بود به آنجا رفتند. راما کریشنا عبادت خدا را در آن معبد آغاز نموده و هر روز بر شدت و عمق آن می افزود. او عبادت خود را برای یافتن تجربیات دینی بیشتر ادامه می داد و می خواست بداند حقیقت دیگر ادیان چیست؟ از این زمان به طور غریبی معلم هایی از ادیان مختلف با آموزش های خود در سر راه وی قرار می گرفتند. راماکریشنا در این سال ها علاوه بر هندوئیزم به تجربه مسیحیت و اسلام نیز پرداخت. تجربهٔ او در اسلام به گونه یی بود که علاوه بر انجام ذکر الله، خواندن نماز و پوشیدن لباس های مسلمانان به خوردن غذاهای مسلمانان که شامل گوشت نیز بود می پرداخت.
در سال ۱۸۵۵ به عنوان کشیش معبد کالی منصوب شد. کالی معبد ساخته شده توسط رانی که یک زن ثروتمند اهل کلکته است که متعلق به جامعه kaivarta می باشد.
wiki: راماکریشنا