کلمه جو
صفحه اصلی

عرکه

لغت نامه دهخدا

( عرکة ) عرکة. [ ع َ ک َ ] ( ع اِ ) یک مرتبه. ج ، عَرَکات ؛ لقیته عرکة أو عرکات ؛ یک بار یا بارها او را دیدم. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

عرکة. [ ع ُ رَ ک َ ] ( ع ص ) مرد خبیث و پلید؛ هو عرکة یعرک الاذی بجنبه ؛ او «عرکة» است و آزار را در پهلوی خود حمل می کند. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

عرکة. [ ع َ ک َ ] (ع اِ) یک مرتبه . ج ، عَرَکات ؛ لقیته عرکة أو عرکات ؛ یک بار یا بارها او را دیدم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


عرکة. [ ع ُ رَ ک َ ] (ع ص ) مرد خبیث و پلید؛ هو عرکة یعرک الاذی بجنبه ؛ او «عرکة» است و آزار را در پهلوی خود حمل می کند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: