صقح.[ ص َ ق َ ] ( ع مص ) بی مو شدن پیش سر. ( منتهی الارب ).
صقح. [ ص ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَصقَح. ( منتهی الارب ). رجوع به اصقح شود.
صقح. [ ص ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَصقَح. ( منتهی الارب ). رجوع به اصقح شود.
صقح . [ ص ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَصقَح . (منتهی الارب ). رجوع به اصقح شود.
صقح .[ ص َ ق َ ] (ع مص ) بی مو شدن پیش سر. (منتهی الارب ).