پیشی و بر آمدگی . خروج و تقدم
فرطه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرطة. [ ف َ طَ ] (ع اِ) یک بار برآمدن از حد و درگذشتن از آن . (منتهی الارب ). یک بار بیرون آمدن و تقدم . (اقرب الموارد).
( فرطة ) فرطة. [ ف َ طَ ] ( ع اِ ) یک بار برآمدن از حد و درگذشتن از آن. ( منتهی الارب ). یک بار بیرون آمدن و تقدم. ( اقرب الموارد ).
فرطة. [ ف ُ طَ ] ( ع اِمص ) پیشی وبرآمدگی. || اسم است خروج و تقدم را. ( منتهی الارب ). خروج و تقدم. ( اقرب الموارد ): فلان ذوفرطةفی البلاد؛ أی صاحب اسفار کثیرة. ( اقرب الموارد ).
فرطة. [ ف ُ طَ ] ( ع اِمص ) پیشی وبرآمدگی. || اسم است خروج و تقدم را. ( منتهی الارب ). خروج و تقدم. ( اقرب الموارد ): فلان ذوفرطةفی البلاد؛ أی صاحب اسفار کثیرة. ( اقرب الموارد ).
فرطة. [ ف ُ طَ ] (ع اِمص ) پیشی وبرآمدگی . || اسم است خروج و تقدم را. (منتهی الارب ). خروج و تقدم . (اقرب الموارد): فلان ذوفرطةفی البلاد؛ أی صاحب اسفار کثیرة. (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: