کلمه جو
صفحه اصلی

صلفاء

لغت نامه دهخدا

صلفاء. [ ص َ ] ( ع ص ، اِ ) سنگ تابان. || زمین درشت سخت. ( منتهی الارب ). زمین سخت. ( مهذب الاسماء ). || سنگ با زمین برابر شده. ( منتهی الارب ). صفاة قد استوت فی الارض. ( اقرب الموارد ).

صلفاء.[ ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) زمین درشت و سخت. ( منتهی الارب ).

صلفاء. [ ص ُ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صَلِف. رجوع به صلف شود.

صلفاء. [ ص َ ] (ع ص ، اِ) سنگ تابان . || زمین درشت سخت . (منتهی الارب ). زمین سخت . (مهذب الاسماء). || سنگ با زمین برابر شده . (منتهی الارب ). صفاة قد استوت فی الارض . (اقرب الموارد).


صلفاء. [ ص ُ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَلِف . رجوع به صلف شود.


صلفاء.[ ص ِ ] (ع ص ، اِ) زمین درشت و سخت . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: