کلمه جو
صفحه اصلی

عروضیه

لغت نامه دهخدا

( عروضیة ) عروضیة. [ ع َ ضی ی َ ] ( اِخ ) وی زنی ادیب و از اهالی اندلس بود و مولای ابوالمطرف عبدالرحمان بن غلبون کاتب بشمار میرفت. بسبب مهارتی که در فن عروض داشت این نام بر وی نهاده و نام اصلی او به دست فراموشی سپرده شد. او امالی قالی و الکامل مبرد را از حفظ داشت و شرح میگفت. عروضیة در بلنسیة ساکن بود و به سال 450 هَ.ق. در دانیة درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ج 5 ص 16 از الدر المنثور و نفح الطیب ). و رجوع به اعلام النساء شود.

عروضیة. [ ع َ ضی ی َ ] (اِخ ) وی زنی ادیب و از اهالی اندلس بود و مولای ابوالمطرف عبدالرحمان بن غلبون کاتب بشمار میرفت . بسبب مهارتی که در فن عروض داشت این نام بر وی نهاده و نام اصلی او به دست فراموشی سپرده شد. او امالی قالی و الکامل مبرد را از حفظ داشت و شرح میگفت . عروضیة در بلنسیة ساکن بود و به سال 450 هَ .ق . در دانیة درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 5 ص 16 از الدر المنثور و نفح الطیب ). و رجوع به اعلام النساء شود.



کلمات دیگر: