( صفت ) ۱ - آنکه قدم را بچیزی بدوزد ۲ - ثابت پایدار .
قدم دوز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قدم دوز. [ ق َ دَ ] ( نف مرکب ) آنکه قدم را به چیزی دوزد. || ثابت و پایدار. ( آنندراج ) :
خار قدم دوز به پیرامنم
سوزن عیسی شده در دامنم.
خار قدم دوز به پیرامنم
سوزن عیسی شده در دامنم.
امیر خسرو ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: