احمد بن محمد بن احمد بن جعفر فقیه حنفی مکنی به ابوالحسین از اکابر علمای حنفی است .
قدوری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قدوری. [ ق ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قدور و آن جمع قِدر به معنی دیگ است. منسوب به بیع قدور. ( آنندراج ).
قدوری. [ ق ُ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن جعفر فقیه حنفی مکنی به ابوالحسین از اکابر علمای حنفی است. رجوع به ابن خلکان و قاموس الاعلام ترکی ج 5 و فوائدالبهیه و ریحانة الادب ج 3 ص 282 و رجوع به ابوالحسین قدوری شود.
قدوری. [ ق ُ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن جعفر فقیه حنفی مکنی به ابوالحسین از اکابر علمای حنفی است. رجوع به ابن خلکان و قاموس الاعلام ترکی ج 5 و فوائدالبهیه و ریحانة الادب ج 3 ص 282 و رجوع به ابوالحسین قدوری شود.
قدوری . [ ق ُ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن جعفر فقیه حنفی مکنی به ابوالحسین از اکابر علمای حنفی است . رجوع به ابن خلکان و قاموس الاعلام ترکی ج 5 و فوائدالبهیه و ریحانة الادب ج 3 ص 282 و رجوع به ابوالحسین قدوری شود.
قدوری . [ ق ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قدور و آن جمع قِدر به معنی دیگ است . منسوب به بیع قدور. (آنندراج ).
کلمات دیگر: