عزلتی. [ ع ُ ل َ ] ( ص نسبی ) که عزلت اختیار کند. گوشه نشین و زاهد. ( ناظم الاطباء ).
عزلتی. [ ع ُ ل َ ] ( اِخ ) تخلص ادهم واعظ است. رجوع به ادهم واعظ شود.
عزلتی. [ ع ُ ل َ ] ( اِخ ) تخلص ادهم واعظ است. رجوع به ادهم واعظ شود.
عزلتی . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) تخلص ادهم واعظ است . رجوع به ادهم واعظ شود.
عزلتی . [ ع ُ ل َ ] (ص نسبی ) که عزلت اختیار کند. گوشه نشین و زاهد. (ناظم الاطباء).