کلمه جو
صفحه اصلی

قدحه

لغت نامه دهخدا

( قدحة ) قدحة. [ ق ُ ح َ ] ( ع اِ ) یک کفلیزاز شوربا و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گویند: اعطانی قدحة من المرق ؛ ای غرفة منه. ( منتهی الارب ).

قدحة. [ ق ِ ح َ ] ( ع اِمص ) آتش برآوردگی از آتش زنه. || اندیشیدگی کار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و در هر دو معنی اسم است اقتداح را. ( منتهی الارب ).

قدحة. [ ق َ ح َ ] ( ع مص ) یک بار چخماق زدن بر آتش زنه. ( منتهی الارب ). و از همین معنی است : لو شاء اﷲ لجعل للناس قدحة ظلمة کما جعل لهم قدحة نور. ( منتهی الارب ).

قدحة. [ ق َ ح َ ] (ع مص ) یک بار چخماق زدن بر آتش زنه . (منتهی الارب ). و از همین معنی است : لو شاء اﷲ لجعل للناس قدحة ظلمة کما جعل لهم قدحة نور. (منتهی الارب ).


قدحة. [ ق ِ ح َ ] (ع اِمص ) آتش برآوردگی از آتش زنه . || اندیشیدگی کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و در هر دو معنی اسم است اقتداح را. (منتهی الارب ).


قدحة. [ ق ُ ح َ ] (ع اِ) یک کفلیزاز شوربا و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: اعطانی قدحة من المرق ؛ ای غرفة منه . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: