غفش .[ غ َ ف َ ] (ع اِ) خم چشم . (منتهی الارب ). چرک سپید در گوشه ٔ چشم . (ناظم الاطباء). العمص فی العین . (اقرب الموارد) (قطر المحیط) .
غفش
لغت نامه دهخدا
غفش.[ غ َ ف َ ] ( ع اِ ) خم چشم. ( منتهی الارب ). چرک سپید در گوشه چشم. ( ناظم الاطباء ). العمص فی العین. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) .
غفش. [ غ َ ] ( اِ ) هرچیز گنده و محکم و استوار و سخت پیچیده شده. ( ناظم الاطباء ).
غفش. [ غ َ ] ( اِ ) هرچیز گنده و محکم و استوار و سخت پیچیده شده. ( ناظم الاطباء ).
غفش . [ غ َ ] (اِ) هرچیز گنده و محکم و استوار و سخت پیچیده شده . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: