متناسب کردن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
شایسته بودن، مجهز کردن، تطبیق کردن، متناسب کردن، خوردن، اندازه بودن برازندگی، زیبنده بودن بر، مناسب بودن برای، سوار یا جفت کردن، صلاحیت دار کردن، گنجاندن یا گنجیدن
متناسب کردن
متناسب کردن، متقارن کردن
تعدیل کردن، هم اهنگ کردن، متناسب کردن
کلمات دیگر: