کلمه جو
صفحه اصلی

نظم بردار

مترادف و متضاد

disciplinable (صفت)
تعلیم پذیر، نظم بردار، انضباط پذیر

فرهنگ فارسی

نظم پذیر ٠ قابل انتظام ٠ که بسامان شود و انتظام و ترتیب پذیرد ٠

لغت نامه دهخدا

نظم بردار. [ ن َ ب َ ] ( نف مرکب ) نظم پذیر. قابل انتظام. که به سامان شود و انتظام و ترتیب پذیرد. گویند: این خانه نظم بردار نیست ؛ یعنی آشفته است و قابل انتظام و نظم و ترتیب نیست.


کلمات دیگر: