خدای حفره ها یا خدای شکاف ها (به انگلیسی: God of the gaps) که از آن به صورت پرستش شکاف ها (به انگلیسی: Worshiping the gaps) نیز یاد شده است، به مجموعه ای از چند دیدگاه دربارهٔ خدا گفته می شود؛ که به طور کلی درصدد اثبات عدم وجود یا حداقل برهان ناپذیری وجود خدا، با استفاده از یک استدلال فلسفی استنتاجی می باشند.
الف- شکافی در درک برخی جهات (محمولات، یا وجود) جهان طبیعی وجود دارد.
ب-بنابر این چنین دلیلی باید ماوراء طبیعی باشد.
با پیشرفت علوم تجربی و فناوری از یک سو، و پیدایی فلسفه هایی خاص از سویی دیگر، موضع ندانم گرایانه هیوم در برخورد با پیچیدگی های زیستی، به مذاق فلاسفهٔ پس از داروین شیرین آمد. صورتهای ضعیف حس گرایی را از ویلیام آکامی می بینیم. برخی چون آیر تا آنجا پیش رفتند که به طور کلی معناداری گزاره های ما بعدالطبیعی، از جمله خدا وجود دارد را منکر شدند.
عبارت خدای حفره ها دلالت به این ایده دارد که خدا برای پر کردن خلأ علمی بشر ساخته شده است.
خدای حفره ها را نخستین بار هنری درومند مطرح نمود؛ اما ریشه های این ایده را می توان در اندیشه های فیلسوفانی چون دیوید هیوم نیز یافت. چنین نگرشی سپس توسط فلاسفه تحصلی گسترش یافت.
الف- شکافی در درک برخی جهات (محمولات، یا وجود) جهان طبیعی وجود دارد.
ب-بنابر این چنین دلیلی باید ماوراء طبیعی باشد.
با پیشرفت علوم تجربی و فناوری از یک سو، و پیدایی فلسفه هایی خاص از سویی دیگر، موضع ندانم گرایانه هیوم در برخورد با پیچیدگی های زیستی، به مذاق فلاسفهٔ پس از داروین شیرین آمد. صورتهای ضعیف حس گرایی را از ویلیام آکامی می بینیم. برخی چون آیر تا آنجا پیش رفتند که به طور کلی معناداری گزاره های ما بعدالطبیعی، از جمله خدا وجود دارد را منکر شدند.
عبارت خدای حفره ها دلالت به این ایده دارد که خدا برای پر کردن خلأ علمی بشر ساخته شده است.
خدای حفره ها را نخستین بار هنری درومند مطرح نمود؛ اما ریشه های این ایده را می توان در اندیشه های فیلسوفانی چون دیوید هیوم نیز یافت. چنین نگرشی سپس توسط فلاسفه تحصلی گسترش یافت.
wiki: خدای حفره ها