خداناباوری نو، بی خدایی نو یا آتئیسم نو، اصطلاحی ژورنالیستی برای توصیف تفکرات ترویج شده توسط خداناباوران قرن بیست و یکم است. این رویکرد جدید، توسط منتقدین دین و تفکر دینی، توسعه یافته است. این جنبش، معمولاً، با تفکرات افرادی چون: ریچارد داوکینز (زیستشناس)، دنیل دنت (فیلسوف)، سم هریس (عصب شناس)، کریستوفر هیچنز (منتقد دین) و ویکتور استنجر، پیوند خورده است. از چهار تن نخست تحت عنوان چهار سوار یاد می شود. متفکران و نویسندگان مدافع این دیدگاه، اعتقاد دارند که خرافات، دین و بی منطقی را نباید به سادگی تحمل کرد بلکه هرگاه تفکر دینی در حکومت، آموزش و سیاست نفوذ می کند باید با انتقاد و افشاگری به مقابله با آن پرداخت.
پایان ایمان: دین ترور و آینده دلیل از سام هریس (۲۰۰۴)
مانیفست خداناباوری: پرونده ای علیه مسیحیت، یهودیت و اسلام از میشل انفره (۲۰۰۵)
کافر: زندگی من از آیان حرصی علی (۲۰۰۶ به هلندی ترجمهٔ انگلیسی در ۲۰۰۷)
توهم خدا توسط ریچارد داوکینز (۲۰۰۶)
شکستن طلسم: دین به عنوان یک پدیده طبیعی از دانیل دنت (۲۰۰۶)
خدا: فرضیه شکست خورده—چگونه علم نشان می دهد که خدا وجود ندارد از ویکتور استنجر (۲۰۰۷)
خدا بزرگ نیست: چگونه دین همه چیز را مسموم می کند از کریستوفر هیچنز (۲۰۰۷)
بی خدا: چگونه یک مسیحی انجیلی یکی از پیشروان آمریکایی خداناباوری شد از دن بارکر (۲۰۰۸)
استدلال خدا توسط ای. سی. گریلینگ (۲۰۱۳)
خداناباوری نو، در انسان گرایی سکولار و ضدخدایی، ریشه دارد و اغلب با آن، هم پوشانی دارد، به خصوص در انتقاد از آنچه بسیاری خداناباوران نو، القا و یا آموزش مذهب به کودکان و استمرار بخشی به ایدئولوژی های فراطبیعی می دانند.
انتشار کتاب پرفروش پایان ایمان: مذهب، ترس و آیندهٔ خرد در سال ۲۰۰۴ توسط سم هریس، با چاپ چندین کتاب مجبوب و پرفروش از نویسندگان خداناباور، دنبال شد. هریس حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را به طور مستقیم ناشی از اسلام دانست و همچنین به طور مستقیم به انتقاد از مسیحیت و یهودیت پرداخت. دو سال بعد هریس نگارش خود را با نامه ای به ملت مسیحی ادامه داد که انتقادی شدید از مسیحیت است. همچنین ریچارد داوکینز در سال ۲۰۰۶ پس از ساخت مستند، ریشه همه شر؟کتاب توهم خدا را چاپ کرد که ۵۱ هفته در لیست پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز قرار داشت.
در سال ۲۰۱۰ تام فلین در مقاله ای با عنوان «چرا من به خداناباوری نو باور ندارم» ادعا کرد آنچه امروز «خداناباوری نو» خوانده می شود نه یک جنبش است و نه نو. آنچه جدید است انتشار تفکرات خداناباورانه توسط ناشران مطرح، خوانده شدن آن ها توسط میلیون ها نفر و قرار گرفتن در لیست پرفروش ترین کتاب ها است.
پایان ایمان: دین ترور و آینده دلیل از سام هریس (۲۰۰۴)
مانیفست خداناباوری: پرونده ای علیه مسیحیت، یهودیت و اسلام از میشل انفره (۲۰۰۵)
کافر: زندگی من از آیان حرصی علی (۲۰۰۶ به هلندی ترجمهٔ انگلیسی در ۲۰۰۷)
توهم خدا توسط ریچارد داوکینز (۲۰۰۶)
شکستن طلسم: دین به عنوان یک پدیده طبیعی از دانیل دنت (۲۰۰۶)
خدا: فرضیه شکست خورده—چگونه علم نشان می دهد که خدا وجود ندارد از ویکتور استنجر (۲۰۰۷)
خدا بزرگ نیست: چگونه دین همه چیز را مسموم می کند از کریستوفر هیچنز (۲۰۰۷)
بی خدا: چگونه یک مسیحی انجیلی یکی از پیشروان آمریکایی خداناباوری شد از دن بارکر (۲۰۰۸)
استدلال خدا توسط ای. سی. گریلینگ (۲۰۱۳)
خداناباوری نو، در انسان گرایی سکولار و ضدخدایی، ریشه دارد و اغلب با آن، هم پوشانی دارد، به خصوص در انتقاد از آنچه بسیاری خداناباوران نو، القا و یا آموزش مذهب به کودکان و استمرار بخشی به ایدئولوژی های فراطبیعی می دانند.
انتشار کتاب پرفروش پایان ایمان: مذهب، ترس و آیندهٔ خرد در سال ۲۰۰۴ توسط سم هریس، با چاپ چندین کتاب مجبوب و پرفروش از نویسندگان خداناباور، دنبال شد. هریس حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را به طور مستقیم ناشی از اسلام دانست و همچنین به طور مستقیم به انتقاد از مسیحیت و یهودیت پرداخت. دو سال بعد هریس نگارش خود را با نامه ای به ملت مسیحی ادامه داد که انتقادی شدید از مسیحیت است. همچنین ریچارد داوکینز در سال ۲۰۰۶ پس از ساخت مستند، ریشه همه شر؟کتاب توهم خدا را چاپ کرد که ۵۱ هفته در لیست پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز قرار داشت.
در سال ۲۰۱۰ تام فلین در مقاله ای با عنوان «چرا من به خداناباوری نو باور ندارم» ادعا کرد آنچه امروز «خداناباوری نو» خوانده می شود نه یک جنبش است و نه نو. آنچه جدید است انتشار تفکرات خداناباورانه توسط ناشران مطرح، خوانده شدن آن ها توسط میلیون ها نفر و قرار گرفتن در لیست پرفروش ترین کتاب ها است.
wiki: خداناباوری نو