کلمه جو
صفحه اصلی

ژاییر

لغت نامه دهخدا

ژائیر. ( اِخ ) همان یائیر است ( به معنی کسی که خداوند او را منور کرده ). رجوع به یائیر شود. نام مردی یهودی از اهل کفرنااوم که رئیس مجمع یهودی و کنیسه آن شهر بود و از مسیح طلب شفای دختر خود را که مشرف به موت بود کرد. در وقت رسیدن مسیح به خانه وی آن دختر مرده بود ولی مسیح او را باز زنده کردو به پدرش سپرد. ( از لاروس ) ( از قاموس کتاب مقدس ).

دانشنامه عمومی

ژاییر یا ژائیر الههٔ روشنایی، دختری نورانی، منور شده و هدیهٔ آسمانی،
افسانهٔ ژائیر یا ژاییر: در شهر یئ تارژا ماه به سیاهی می گراید بعد از نیایش مردم در همان شب دختری به دنیا می آید مانند ماه و نام او را ژاییر/ژائیر می نهند (برگرفته از الههٔ روشنایی)
ژایرین: سردار زن ایرانی که که شمشیری از نور داشت.
یاییرسا/ژائیرسا/ژاییرسا: نام کهن کوهی در کردستان که الماسی گرانبها در قلهٔ آن نهفته است.

پیشنهاد کاربران

ژاییر/ژائیر، : الهه ی روشنایی، دختری نورانی ، منور شده و هدیه ی آسمانی
افسانه ی ژائیر/ژاییر: در شهر یئ تارتا بعد از طوفانی مهیب ماه ناپدید می شود. در همان شب دختری در آن شهر به دنیا می آید که صورتی نورانی دارد. به پاس این هدیه ی آسمانی نام او را ژائیر/ژاییر ( نورانی شده ) می نهند.
اشخاص مهم با نام ژاییر: برخی از محققین ریشه ی این اسم را یائیر ( نامی پسرانه ) می دانند و برخی این نام را برگرفته از نام سردار زن ایرانی ژایرین می دانند.
ژایرین: سردار زن ایرانی که که شمشیری از نور داشت.
یاییرسا/ژائیرسا/ژاییرسا: نام کهن کوهی در کردستان که الماسی گرانبها در قله ی آن نهفته است.


کلمات دیگر: