کلمه جو
صفحه اصلی

راقب

فرهنگ فارسی

ناظر و بیننده . یا نگاهدارنده

لغت نامه دهخدا

راقب. [ ق ِ ] ( ع ص ، اِ ) ناظر و بیننده. || نگاهدارنده. || حریف و رقیب. ( ناظم الاطباء ). || راصد. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

برو گمشو رها

علاقه مند


کلمات دیگر: