چشم برداشتن ٠ نگاه نکردن ٠ چشم پوشیدن٠
نظر برگرفتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نظر برگرفتن. [ ن َ ظَ ب َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) چشم برداشتن. نگاه نکردن. چشم پوشیدن :
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در دلم نشستی و سرمقام داری.
گنه است بر گرفتن نظر از چنین جمالی.
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در دلم نشستی و سرمقام داری.
سعدی.
تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشدگنه است بر گرفتن نظر از چنین جمالی.
سعدی.
پیشنهاد کاربران
معنای جمله ی نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در دلم نشستی و سر مقام داری
که تو در دلم نشستی و سر مقام داری
نظر بر گرفتن : چشم کندن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 491 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 491 ) .
کلمات دیگر: