هول هولکی
فارسی به انگلیسی
hurry - scurry, hel - skelter
hurried
مترادف و متضاد
زود، عجول، شتاب زده، دست پاچه، هول هولکی، بی تامل
فرهنگ فارسی
با دستپاچگی و با نهایت شتاب
لغت نامه دهخدا
هول هولکی. [ هََ هََ ل َ / هُو هُو ل َ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) با دستپاچگی و با نهایت شتاب.
پیشنهاد کاربران
ویژگی کسی که با عجله رفتار می کند.
هولهولَکیدَن = هول هولکی کاری را انجام دادن.
کلمات دیگر: