روی برگردانیدن رو برتافتن
رو برگردانیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رو برگردانیدن. [ ب َ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) روی برگردانیدن. رو برتافتن. اعراض کردن. پشت کردن. چهره را از مخاطب به علامت مخالفت یا دل آزردگی بسوی دیگر متوجه ساختن. و رجوع به رو برتافتن شود.
پیشنهاد کاربران
sever ties with someone
کلمات دیگر: