single (صفت)مجرد، تنها، عزب، فردی، تک، فرد، واحد، منفرد، انفرادی، تک و توک، یک نفری، یک لا، یک رشتهsporadic (صفت)متناوب، پراکنده، انفرادی، تک و توک، تک تک
تک و توک. [ ت َک ُ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، بندرت. معدودی. قلیل. بندرت بکمیت عددی : تک و توکی برگ بر درختان مانده است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).