نیک نامی : (( از شجر. شادمانی جز ثمر. نیکو نامی بچیند . ) )
نیکو نامی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نیکونامی. ( حامص مرکب ) نیک نامی. خوش نامی. شهرت خوب : از شجره شادمانی جز ثمره نیکونامی نچیند. ( التوسل از فرهنگ فارسی معین ).
پیشنهاد کاربران
نیکو نامی : خوشنامی .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 217 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 217 ) .
کلمات دیگر: