ah!, ouch!
اوف
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
ادات تفجع (بهنگام درد و رنج گویند ).
آفت رسیدن
آفت رسیدن
لغت نامه دهخدا
اوف . (اِ صوت ) علامت اظهار درد است خاصه در سوختگی و خلیدن خار یا سوزن و امثال آن بر تن . (یادداشت مؤلف ). اُخ . اُف .
اوف. ( اِ صوت ) علامت اظهار درد است خاصه در سوختگی و خلیدن خار یا سوزن و امثال آن بر تن. ( یادداشت مؤلف ). اُخ. اُف.
اوف. [ اَ ] ( ع مص ) آفت رسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). زحمت و آفت رسیدن. ( آنندراج ).
اوف. [ اَ ] ( ع مص ) آفت رسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). زحمت و آفت رسیدن. ( آنندراج ).
اوف . [ اَ ] (ع مص ) آفت رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). زحمت و آفت رسیدن . (آنندراج ).
دانشنامه عمومی
اوف به یکی از موارد زیر اشاره دارد:
اوف، ترابزون، شهری در استان ترابزون کشور ترکیه
بخش اوف، یکی از بخش های ایالت شوئیز در کشور سوئیس
اوف، ترابزون، شهری در استان ترابزون کشور ترکیه
بخش اوف، یکی از بخش های ایالت شوئیز در کشور سوئیس
wiki: اوف
دانشنامه اسلامی
گویش مازنی
/oof/ از اصوات در بیان درد و افسوس
از اصوات در بیان درد و افسوس
واژه نامه بختیاریکا
( اوف (اوفی) ) اگر آرام بیان شود حرف تاسف. اگر روی ف تاکید شود و واژه کشیده شود حرف خوشحالی
پیشنهاد کاربران
کرمان: وقتی یه چیزی خیلی جذاب به نظر بیاد میگیم اووف
اوفیدن = اوف گفتن.
کسی که درد داره میگه اااووووفف
کلمات دیگر: