کلمه جو
صفحه اصلی

اوف

فارسی به انگلیسی

ah!, ouch!


ah! ouch!, ah!

فرهنگ فارسی

ادات تفجع (بهنگام درد و رنج گویند ).
آفت رسیدن

لغت نامه دهخدا

اوف . (اِ صوت ) علامت اظهار درد است خاصه در سوختگی و خلیدن خار یا سوزن و امثال آن بر تن . (یادداشت مؤلف ). اُخ . اُف .


اوف. ( اِ صوت ) علامت اظهار درد است خاصه در سوختگی و خلیدن خار یا سوزن و امثال آن بر تن. ( یادداشت مؤلف ). اُخ. اُف.

اوف. [ اَ ] ( ع مص ) آفت رسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). زحمت و آفت رسیدن. ( آنندراج ).

اوف . [ اَ ] (ع مص ) آفت رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). زحمت و آفت رسیدن . (آنندراج ).


دانشنامه عمومی

اوف به یکی از موارد زیر اشاره دارد:
اوف، ترابزون، شهری در استان ترابزون کشور ترکیه
بخش اوف، یکی از بخش های ایالت شوئیز در کشور سوئیس

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أُوفِ: تا وفا کنم
معنی أَوْفِ: کامل بده
ریشه کلمه:
وفی (۶۶ بار)

گویش مازنی

/oof/ از اصوات در بیان درد و افسوس

از اصوات در بیان درد و افسوس


واژه نامه بختیاریکا

( اوف (اوفی) ) اگر آرام بیان شود حرف تاسف. اگر روی ف تاکید شود و واژه کشیده شود حرف خوشحالی

پیشنهاد کاربران

کرمان: وقتی یه چیزی خیلی جذاب به نظر بیاد میگیم اووف


اوفیدن = اوف گفتن.

کسی که درد داره میگه اااووووفف


کلمات دیگر: