( مصدر ) ۱ - تصویر کشیدن نقاشی کردن ۲ - عکاسی کردن .
صورت کشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صورت کشیدن. [ رَ ک َ / ک ِدَ ] ( مص مرکب ) عکس کشیدن. تصویر کشیدن. نقاشی. رجوع به صورت برکشیدن ، صورت برداشتن و صورت کردن شود.
پیشنهاد کاربران
صورت کشیدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]جراحی کشیدن پوست صورت ، نوعی عمل جراحی زیبایی صورت جهت پنهان کردن علائم پیری و جوانتر کردن ظاهر . در این عمل جراحی بعضی می خواهند ناحیه دور فک خود را صافتر کنند. برخی می خواهند گونه های افتاده خود را ترمیم کنند. بعضی دیگر می خواهند که خطوط خنده خود را عمل کنند تا از حالت خمودگی و اخم آلودگی خارج شوند.
( ( یکی از پنجشنبه های اول ماه ، آرزو از شیرین پرسید ه بود"به نظر تو نسرین صورت کشیده ؟"شیرین زده بود زیر خنده "به نظر تو پاپ کاتولیک شده ؟"ماه منیرپوزخند زد "وای آرزو !چقدر خنگی تو ". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص32 . ) )
( ( یکی از پنجشنبه های اول ماه ، آرزو از شیرین پرسید ه بود"به نظر تو نسرین صورت کشیده ؟"شیرین زده بود زیر خنده "به نظر تو پاپ کاتولیک شده ؟"ماه منیرپوزخند زد "وای آرزو !چقدر خنگی تو ". ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص32 . ) )
کلمات دیگر: