کلمه جو
صفحه اصلی

دار و مدار

فرهنگ فارسی

انتظام امور

لغت نامه دهخدا

دار و مدار. [ رُ م َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) انتظام امور. || مایملک شخص. دارایی. ( ناظم الاطباء ). اما صحیح کلمه «دار و ندار» است. رجوع به دار و ندار شود.


کلمات دیگر: