کلمه جو
صفحه اصلی

خافقان

لغت نامه دهخدا

خافقان. [ ف ِ ] ( ع اِ ) مشرق و مغرب. ( مهذب الاسماء ). مشرق و مغرب یا افق آنها بدانجهت که شب و روز در آنها مختلف می شوند. ( منتهی الارب ). || دو کرانه آسمان و زمین یا منتهای آنها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || هر دو جانب رودخانه. ( آنندراج ). تثنیه خافق در حالت رفعی. رجوع به خافقین شود.

خافقان. [ ف ِ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( منتهی الارب ).

خافقان . [ ف ِ ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ).


خافقان . [ ف ِ ] (ع اِ) مشرق و مغرب . (مهذب الاسماء). مشرق و مغرب یا افق آنها بدانجهت که شب و روز در آنها مختلف می شوند. (منتهی الارب ). || دو کرانه ٔ آسمان و زمین یا منتهای آنها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هر دو جانب رودخانه . (آنندراج ). تثنیه ٔ خافق در حالت رفعی . رجوع به خافقین شود.



کلمات دیگر: