پیاله در دست داشتن
جام بدست داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جام بدست داشتن. [ ب ِ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) پیاله در دست داشتن. قدح بدست گرفتن :
آنکس که بدست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد.
آنکس که بدست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد.
حافظ.
|| جام بکف آوردن.کلمات دیگر: